سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند از قیل و قال و تباه کردن مال و فراوانی سؤال نفرت دارد [امام کاظم علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :6
بازدید دیروز :4
کل بازدید :46796
تعداد کل یاداشته ها : 27
103/9/7
7:43 ص

پرده اول:

چشم های زیبایش را به زحمت می گشاید. نور این دنیا در چشمانش می دود... پلک می زند و دوباره چشم هایش را می گشاید... این بار دقیق تر می بیند، صورتی نورانی و دلنشین و مهربان به او چشم دوخته و زیر لب چیزی زمزمه می کند... زمزمه اش با کودکش نیست... با افراد حاضر در اتاق ساده ی با صفایشان نیست. گویی فاطمه به منبع لایزال الهی متصل شده... کودک گوش می سپارد به مناجات های زیر لبی مادرش و در عشق غرق می شود... .

پرده دوم:

دست های کوچکش را به دور انگشتان قدرتمند مردی مشت کرده است. چشم های آسمانی شان به چشم های هم خیره شده و راز دل رد و بدل می کنند... انگار که با هم حرف می زنند... نه این نگاه نگاهی کودکانه است و نه آن نگاه نگاهی به کودک... آنقدر این نگاه ها حرف دارند که انگار می کنی این طفلی که در آغوش پدر است نه طفل بلکه مردی تمام عیار است... به یکباره پدر، کودک نوزادش را به گرمی در آغوش ستبر خویش می فشارد و عاشقانه می بوسد... اشک در چشمانش حلقه می زند و سر به آسمان بلند می کند و... .

پرده سوم:

از راه می رسد، از پشت در به اهل بیت سلام می کند... علی به استقبال می رود و به گرمی او را دعوت می کند... در پوست خود نمی گنجد رسول خدا... صورتش مثل ماه شب چهارده می درخشد؛ همچو نوه ی نازنینش... پرده ی اشک بر چشمان زیبایش سایه انداخته و از مژگان سیاهش سرازیر می شود... حسن را در آغوش می گیرد... بوسه ای بر پیشانی فاطمه می زند و به رخسار همچو ماه نوه ی دوست داشتنی اش نظر می کند... لب های روزه دارش را بر گوش های کوچک نوه اش نزدیک می کند و آرام اذان می گوید... اذان تمام می شود... آرام لب می گذارد بر لب های کوچک نوزاد و می بوسد و دوباره در گوشش زمزمه می کند... کودک لبخندی از جان سر می دهد ...

( کریم اهل بیت آمدنت مبارک)

پی نوشت: ( ای جان دلم قربان خنده هایت)

لینک مطلب در پایگاه خبری تحلیلی صراط نیوز

 http://www.seratnews.ir/fa/weblog


91/5/14::: 4:1 ع
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ دوستان عزیز به نظر شما کدام یک از لوگوهای زیر برای من مناسبتر است؟


+ نــــــــــه... آخرش اونی نشد که میخواستم... دنبال یه عکس پروفایل خوب میگشتم... آخرش اونی که میخواستمو پیدا نکردم... فعلا این عکس پروفایلمه... تا بعد خودم یکی طرح بزنم. *نظرتون چیه؟* * تـــــــــــــوجه: عکس عوض شد. مطابق نظر سنجی.*


+ *قالب وبلاگمو عوض کردم خوبه به نظرتون؟*


+ سلام.... خصوصیم *ویروسی* شده انگار... وا نمیشه... ببینین! :( *کــــــــــــــــــــــــــــــــــــمــــــــــــــــــــــــــــــــک*


+ *نکوهش دنیا:* در خیلی فیدها و مطالبی که در وبلاگها بیان میشوند *شکوه و شکایت از دنیا و بی وفایی آن است* و به اصطلاح نکوهش دنیا اما آخر دنیا که خودش بارها و بارها بی وفایی اش را به ما ثابت کرده است. خودش بارها و بارها با زبان بی زبانی گفته است *به من وابسته نشوید.* دیگر چه حاجت به نکوهش؟؟ به این دنیا به چشم یک *پل* نگاه کنید پلی برای رسیدن به *آخرتی* ماندگار و پایدار *همان آخرت وعده داده شده*


+ چتردیدگانت را به سوی دل زار و نزارم باز کن ببین این روزها *خالی* تر از همیشه ام خالی از رنگها و نیرنگ ها *پرم کن* که اگر تو پر کنی نه از رنگ و نیرنگ که از *یکرنگی و طراوت و معنویت* پر میکنی که اگر تو پر کنی ظرفیتم نامحدود میشود مدام میریزی و میریزی و میریزی بی آنکه پر شوم و سیر *این روزها چشمم به دنبال چتر دیدگانت می دود... دریابم*


+ دلم شاعـــــــــر شده امشــــــب میــــان حکمــــت و تقـــــدیر برای با تو بــــــودن دل، نمیـــــــشه لحـــــــظه ای هم سیـــــر شـب امشـــب با همــــه عشقــــش، به قلبــم هجـــمه آورده دلـــــم فانــــــوس می خــــــواهـــد به امیــــــــدی که برگـــــرده دلـــم آغــــوش می خــواهــــــد یه آغــــوشــی ز جنـــس نــور نبســـــــــتم جــا نمـــــــازم را، شـــدم امـــا مـــن از تـــــو دور


+ امروز *اولـــــــــــــین سالروز تولـــــــــد* پسر خوشکل آقای آل رضا (همون::حسام:: پیامرسان) بود حضور ایشون تولد آقا پسر گل گلابشون *سیـــــــــــد امیــــــــــر حســـــــــــــــام* رو تبریک میگم امیدوارم سرباز امام زمان باشن بزنین دست قشنگه رو تولد تولد تولدش مبارک ... مبارک مبارک تولدش مبارک


+ بارش *باران* نفس روح بخش پاییز هزار رنگ را بر تن گرما زده ی دیارمان دمید... اولین باران زیبای پاییزی نوید بارش رحمت بی پایان الهی را برایمان آورد و تن *تشنه* ی زمین را سیراب کرد... در دلهایمان مثل خاک *شوق زندگی* جوانه زد و در زلال قطرات باران *رنگین کمان* آرزوهایمان بین زمین آسمان پل کشید... *خدایا شکرت*


+ تــــــــــــــــــار *شــــــــــــــادی* پـــــــــــــــــود *غــــــــــــــــــم* می بافــــــــــم پیراهن *زنـــــدگـــــــــــــی* ام را... بدون نقش فقط *تـــــــــــــــار* فقط *پــــــــــــــــــــود* یکی *سفیـــــــــــــــــد* یکی *سیـــــــــــــــــــــــاه* می پیچمش دورم *گــــــــــــــــــــــرم می شوم* دیگر ســــــــــــــوز *دلــــــتنــــــــــگی* آزارم نمیدهد...